حالت سیاه
07-05-2024
Logo
تربيت و پرورش اسلامی - موضوعات مختلف - درس ( 102) : روحیه ی جمعی .
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

 سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد امین. بارخدایا تنها آنچه به ما آموختی را می دانیم و تو بسیار دانا و حکیم هستی. بار خدایا چیزی به ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آنچه به ما آموختی بهره مند ساز و علم ما را بیفزای و حق را به ما حق بنما و ما را توفیق پیروی از آن عنایت فرما و باطل را به ما باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن عنایت فرما و ما را از زمره ی کسانی قرار بده که به سخن گوش فرامى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند و با رحمت خود ما را از جمله ی بندگان صالح خود قرار بده.
هم چنان تلاشم این است که در درس یکشنبه بر موضوعاتی که نیاز شدیدی به آن می رود، تمرکز کنم؛ زیرا دین زندگی است. دین زندگی را نظم می بخشد و سطح مومنان را بالا می برد و مشکلاتشان را بر طرف می کند. این روش الهی است. از جمله دعاهای پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم این دعای شریف است: خداوندا امور دین ما را اصلاح بفرما که این دین باعث حفظ امور زندگی ما شده و دنیای مان را اصلاح بفرما که امور زندگی ما در آن است و آخرتمان را برایمان نیک بگردان که بازگشت وسرنوشت ما در آنجاست.
سه اصطلاح وجود دارد که مایلم به عنوان مقدمه ی موضوع درس بیان کنم. اصطلاح اول، طبیعت و اصطلاح دوم فطرت و اصطلاح سوم تکلیف است. پس شما در میان سه حالت طبیعت، فطرت وتکلیف قرار دارید. طبیعت به جسم وبدن نزدیک تر است و فطرت به روان نزدیک تر بوده و تکلیف برنامه وقانون الهی باید و نبایدهاست. این مثال را برای روشن شدن موضوع می آورم: شخصی ساعت دو شب می خوابد و وقت نماز صبح ساعت سه ونیم می باشد طبیعتا جسم او به ماندن در بستر تمایل دارد و از نظر طبیعی این جسم خسته است نیاز به استراحت دارد و بستر هم در زمستان نرم وگرم است و در تابستان هم گاهی کولر وجود دارد و سخت ترین کار برای این بدن برخاستن از بستر است و طبیعت آن به خواب تمایل دارد اما اگر در بستر بماند و نماز فجر را نخواند وجدان به درد می آید و دلش می گیرد. فطرت او به عبادت الله گرایش دارد و طبیعت او به خواب می گراید. کسی که برخاسته و سختی بیدار شدن را تحمل می کند و بر عکس خواست جسمش عمل می نماید و نماز صبح را می خواند وسپس می خوابد احساس راحتی می کند. از نظر فطری راحت است اما از نظر جسمی خسته است و تکلیف می گوید برخیز ونماز بخوان.
 نگاه کردن نیز همین طور است. جسم تمایل به لذت از زیبایی های زن دارد و فطرت وقتی احساس می کند انسان در نافرمانی الله متعال قرار دارد به تنگ می آید. بنابراین چشم پوشی نیاز به استقامت در برابر تمایلات جسم دارد اما باعث آرامش فطرت می شود. انسان وقتی چشمش را می بندد احساس می کند که در حال فرمانبری از الله است. و از رهگذر تکلیف خداوند متعال می فرماید:

﴿ به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند كه اين براى آنان پاكيزه‏ تر است زيرا خدا به آنچه مى كنند آگاه است ﴾

( سور نور(

 انفاق اموال نیز چنین است. انسان با انفاق اموال با طبیعت خود به مقابله می پردازد اما به فطرت خود پاسخ می دهد و بر طبق تکلیف عمل می کند، خداوند متعال می فرماید:

﴿ و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان مى ‏آوردند و از آنچه خدا به آنان روزى داده انفاق میکردند چه زيانى برايشان داشت و خدا به [كار] آنان داناست ﴾

( سوره نساء)

 پیش از آنکه به موضوع امروز یعنی روحیه ی جمعی در جامعه ی اسلامی بپردازیم ناگزیر از تبیین طبیعت، فطرت وتکلیف هستیم. طبیعت با تکلیف در تناقض و فطرت متناسب با آن است.

 موضوع امروز ما روحیه گروهی در جامعه ی اسلامی است. طبیعت فردی و تکلیف اجتماعی است. شما مکلف به همکاری با برادر خود هستید. مکلف هستید به دیدار او بروید و نیز مکل به نصیحت و خیرخواهی در باره ی او هستید. هر چیزی که اتحاد مسلمانان را مستحکم تر و گروه مسلمین را منسجم تر کند شما مکلف به انجام آن هستید. اما طبیعت می خواهد که شما تنها باشید و به تنهایی از زندگی لذت ببرید. خداوند بزرگ در قرآن کریم و رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در احادیث صحیح خود ما را به همکاری، خیرخواهی، بخشش، صله ی رحم، و همنشینی می کنند. هر برادری باید به خاطر خدا نسبت به برادرش خیرخواهی کند و او را یاری دهد و چیز گرانبهایی به او هدیه دهد.
اما علما معتقدند که روحیه ی دسته جمعی فوائد بسیاری دارد. یکی از بزرگترین این فوائد این است که کارهای بزرگ تنها با کار گروهی انجام می شود. با کار فردی چیزی حاصل نمی شود اما کار گروهی همه چیز را محقق می سازد. مسلمانان اگر بخواهند برخیزند و بخواهند مشکلات خود را حل نمایند ناگزیر باید همکاری کنند و دست به یک کار گروهی بزرگ بزنند. اما اگر به شدت درگیر فردگرایی باشند و هر چند این فردگرایی منجر به موفقیت های بزرگی شود اما محدود بوده و در حقیقت کاری انجام نداده است. به همین دلیل خداوند می فرماید:

﴿ در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد و از خدا پروا كنيد كه خدا سخت ‏كيفر است ﴾

( سوره مائده )

 یک کار الهی است. پوشیده نیست که هر دستور که در قرآن آمده باشد واجب است. و برداشت ساده لوحانه وخنده دار این است که دین یعنی اینکه نماز بخوانی و روزه بگیری و حج به جای آوری و زکات بپردازی درحالی که قرآن ششصد صفحه است. وقتی قرآن را خواندید هر دستوری در قران کریم بود واجب می باشد. تقریبا دین صدهزار دستور دارد. نماز، روزه، حج، زکات تنها چهار دستور است و گفتن شهادتین دستور پنجم است. و کسی که روزه می گیرد وحج می گزارد و زکات می دهد پنج تا از صدهزار را محقق ساخته است. هر دستوری در قرآن آمده اقتضای وجوب می کند. خداوند می فرماید:

﴿ به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند كه اين براى آنان پاكيزه‏ تر است زيرا خدا به آنچه مى كنند آگاه است ﴾

( سور نور(

﴿ و به مال يتيم جز به نحوى [هر چه نيكوتر] نزديك مشويد تا به حد رشد خود برسد و پيمانه و ترازو را به عدالت تمام بپيماييد هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمى ‏كنيم و چون [به داورى يا شهادت] سخن گوييد دادگرى كنيد هر چند [در باره] خويشاوند [شما] باشد و به پيمان خدا وفا كنيد اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است باشد كه پند گيريد ﴾

( سوره انعام )

 شما به عنوان پدر پسرتان وقتی همسرش به شما شکایت می کند اگر به شکایت او گوش ندهید عدالت نکرده اید. یک دستور الهی را انجام نداده اید. در حالی که اگر منظور از دین عبادت های پنجگانه باشد تنها به ظاهر رفته ایم اما وقتی دین را به عنوان یک برنامه ی کامل بیابیم در حقیقت برنامه ای داریم که جزئیات شگفت آوری را در بر دارد. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مردی را دید که پسرش را می بوسد و پسری دیگر هم دارد و به او فرمود آیا او را هم به اندازه ی آن یکی بوسیده ای؟
برنامه ی الهی به حدی می رسد که به عدالت میان فرزندان در بوسیدنشان نیز اهمیت می دهد. و برنامه ی اسلامی تا جایی پیش می رود که به روابط صمیمانه ی میان زن وشوهر نیز توجه دارد. موارد حلال و موارد حرام را در این رابطه بیان می کند.
دین برنامه ای کامل است و خطرناک ترین چیز این است که دین را در عبادات پنجگانه خلاصه کنید که در این صورت دین به یک سو و زندگی به سویی دیگر می رود و مسلمانان را می بینید که هیچ چیزی را تحقق نبخشیده اند؛ زیرا آنان از دین تنها یک مجموعه عادات و عبادات شعائری را فهمیده اند و از عبادات تعاملی آن چیزی درک ننموده اند. بیش از دویست حدیث در باره ی کسب اموال و بیش از دویست حدیث در باره ی روابط اجتماعی روایت شده است. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم میراث بزرگی را برای ما به جا گذاشته است که قیمت ندارد. سراسر ارشادات است از رفتار با جسم گرفته تا ارتباط با دخترانتان همه در آن وجود دارد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم دستور داده است وقتی کسی می خواهد نزد مادرش برود اجازه بگیرد و بگوید: مادرم. ایشان صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است: آیا دوست داری که مادرت را عریان ببینی.
پس بهتر است اجازه بگیرید. یک برنامه وجود دارد. اگر بخواهید نزد مادرتان بروید باید اجازه بگیرید. اگر بخواهید نزد دختران به اتاقش بروید باید اجازه بگیرید. آیا دوست دارید او را برهنه ببینید. درست است او دختر شماست اما حدودی وجود دارد.
در بیشتر خانواده ها جوانان با لباس های نامناسب در مقابل دیدگان خواهرانشان نمایان می شوند و دختران نیز همین گونه اند. این برخلاف شرع است و گاهی به علت مخالفت با شریعت، باعث ایجاد انحرافات میان برادران وخواهران می گردد. می خواهم بر این حقیقت تمرکز کنم و مبالغه نکرده ام اگر بگویم که قانون اسلامی صد هزار بند دارد. کسی که روزه ونماز وحج و زکات را ادا می کند وخود را مسلمان می داند کاری انجام نداده است بلکه دین یعنی عملی کردن برنامه ی الهی با تمام حرکات وسکنات.
در بیشتر خانواده های دمشقی می گویند دو خانواده ی با اصل ونسب و با تقوا و نیک کردار وقتی جشن عروسی را برگزار می کنند داماد باید در مقابل دویست زن نیمه برهنه و بی حجاب بنشیند. کجای این دین است؟ کجا دین اجازه داده به این جوان که تمام این زنان را با بهترین لباس ها وآرایش ها ببیند؟
 دلیل عقب ماندگی ما جدا کردن دین از زندگی است. دین را محدود در مسجد نموده ایم. در این سخن خوب بیندیشید. در مسجد آموزش می دهید و دستمزد می گیرید. خیر، کار فقط در خارج از مسجد باید انجام شود. به مجلس علمی حضور می یابید و با باید ونبایدها آشنا می شوید و سپس سر کار می روید و به مغازه و مطب و دفتر کار می روید و آموزش هایتان را به کار گیرید ودر محل کار، در مغازه و در فروشگاه به آن عمل کنید. اکنون وقت نماز است و آمده اید با خدای خود ارتباطی برقرار کنید که نتیجه ی استقامت بر دین الهی است. اما فهم نادرست وبیمارگونه از دین این است که بگویند فلانی متدین است چون نماز می خواند. چه کسی گفته این گونه است؟ خداوند می فرماید:

﴿ و هيچ چيز مانع پذيرفته شدن انفاقهاى آنان نشد جز اينكه به خدا و پيامبرش كفر ورزيدند و جز با [حال] كسالت نماز به جا نمى ‏آورند و جز با كراهت انفاق نمى كنند ﴾

( سوره توبه )

 شاید کسی نماز بخواند.

((از ابوهریره روایت است که گفت: شخصی گفت: ای رسول خدا گفته می شود فلان زن بسیار نماز می خواند وروزه می گیرد و صدقه می دهد اما همسایه اش را با زبانش می آزارد. فرمود: جایگاهش در آتش است. گفت: ای رسول خدا فلان زن اندک روزه می گیرد و صدقه کم می دهد و نماز اندک می خواند و اندکی شیر خشک صدقه می دهد ولی همسایه هایش از زبانش در امان اند. فرمود: جایگاهش بهشت است. ((
((از عبدالله بن عمر روایت است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: زنی عذاب می شد به این خاطر که گربه ای را گرفته و آن را حبس کرده و ان گربه از گرسنگی مرده بود. و به همین دلیل آن زن به آتش جهنم وارد شد. گفت: فرمود: و به خدا سوگند می دانم که وقتی تو آن گرفتی نه غذا دادی و نه آب دادی و نه آن را آزاد کردی تا بتواند در بیرون چیزی برای خوردن پیدا کند))

 اولین نکته ای که اکثرا تاکید می کند این است که باید ایمان قوی داشته باشید. مثلا دین صد هزار بند دارد. چند بند از آن را عمل نموده اید. اگر با زن بیگانه و نامحرمی برخورد دارید نباید با او مصافحه کنید این دین است. اگر با دوستی نشستید و نفر سومی با شما بود نباید با او تنها و درگوشی صحبت کنید که این امر آن شخص دیگر را ناراحت می کند. با فرد نابینایی برخورد می کنید باید به او سلام کنید؛ زیرا سلام نکردن به او خیانت است.
احادیث را بخوانید صد هزار بند وجود دارد که شامل تمام حرکات و سکنات شما می شود. وقتی در حمام تنهایید، وقتی همراه با خانواده و فرزندان هستید و وقتی در گردش و جشن و یا در تعزیه و ... هستید. وقتی مردی بگوید به خدا پل وجود دارد اما ویران شده باشد، این کفر است. کسی که در این حادثه مرده است کسی بوده که سرپرستی یک خانواده را بر عهده داشته است. هر چند که اصل روزی دهی توسط خداوند انجام می شود ونه آن شخص. خداوند می بخشد و او می گیرد. خداوند شما را خیر دهد پلی در کار نیست و ویران شده است.
 خود را عادت دهید به اینکه اسلام یک برنامه ی کامل است و صدهزار بند دارد و تمام فعالیت ها را شامل می شود. کسی که در میانه ی راه مسافری را گول بزند و چیزی را از او بخرد این کار باطل است. این شخص سیب را بار زده و به سمت شهر می رود ولی شما او را در راه دیده اید و او از قیمت های شهر بی اطلاع است و در میانه ی راه شما به او تلقین می کنید که قیمت ها پایین و بازار کساد است تا بتوانید میوه هایش را ارزان بخرید. این کار جایز نیست.
کاری که در باره اش اطلاع ندارید انجام ندهید. باب معاملات را باز کنید دویست حدیث خواهید دید. چهار پنجم معاملات مردم مشکل دار است. من اصرار دارم بر این که خود را از این فکر خنده دار که دین تنها نماز و روزه وحج است، آزاد سازید، خیر، دین برنامه ی مفصلی است که از صدهزار بند تشکیل شده و باید یک به یک این بندها را اجرا کنید. یکی از این بندها فرموده ی الله متعال است:

﴿ در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد و از خدا پروا كنيد كه خدا سخت ‏كيفر است ﴾

( سورة امائدة )

 ترى مسلم يرتاد المساجد ويرتدي ثياب إسلامية مصحفه في جيبه، ومعطر عطر مشايخ، يستثمر ماله في ربح ثابت، أين دينك، هذا ربا أو أنه دفع مع رجل نصف ثمن بيت وأخذ أجرة ثابتة وضمنان المبلغ إلى بعد سنتين، وأنا لا أتحمل الخسارة إذا ارتفع ثمن البيت أو انخفض هذا ربا، ترى في التعامل اليومي يوجد ربا.
يملك بيت ويأجره وليس له علاقة ماذا يحدث به، وهو يأخذ أجرته في اليوم عشرة آلاف، معنى هذا هو ليس للنوم أنت تؤجره.

﴿ در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد و از خدا پروا كنيد كه خدا سخت ‏كيفر است ﴾

( سوره مائده )

 من در این درس می خواهم روشن سازم که دین پنج بند نیست بلکه باید بدانید که دین صدهزار بند است. باید علم بیاموزید وگرنه خواه نا خواه در حرام می افتید. باید علم را از منابع صحیح آن بیاموزید. باید احکام شرع را بیاموزید. شخصی از یک زن فرزندانی دارد و از زنی مطلقه نیز فرزند دارد. تمام احساس وعواطف خود را صرف فرزندان همسر کنونی اش می کند و هر کاری برایشان انجام می دهد اما فرزندان همسر مطلقه اش را تماما رها کرده وبه آنان بی توجه است. شما در این حالت مرتکب بزرگترین نافرمانی شده اید و آن عدم اجرای عدالت میان فرزندان است.

((از نعمان بن بشیر روایت است که پدرش او را نزد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم برد و گفت: من به این پسر خود غلامی بخشیده ام. فرمود: آیا به تمام فرزندانت مانند او بخشیده ای؟ گفت: خیر. گفت: او را بازگردان.))

 خانواده های بسیاری اکنون در کشور ما وجود دارند که به دختر چیزی نمی دهند؟ چرا؟ زیرا این مبلغ به داماد می رسد. می بینید که همه چیز را به پسران می دهند و دختران را از همه چیز محروم می کنند درحالی که از نمازگزاران صف اول مسجد هم هستند.
انسانی که در وصیت بی عدالتی کند آتش جهنم بر او واجب می شود. نمی گویم خداوند ما را رها می کند. بلکه ما را به حال خودمان رها کرده است. گویا از نمازهای ما خشنود نیست. یکی از دوستان قاضی ما خداوند او را خیر دهد به من می گفت: ششصد دادخواست در دادگستری وجود دارد که همگی دروغ وافتراء می باشد آیا این ها مسلمان اند؟
سیدنا عمر مسئولیت قضاوت را دو سال بر عهده داشت هیچ کس نزد او شکایتی نبرد. ولی اکنون شش هزار دادخواست دستور تخليه، صدهزار دادخواست خیانت و .. وجود دارد این ها معقول نیست. آنان مسلمانانی اند که از اسلام فقط عبادت های ظاهری آن را فهمیده اند. خداوند آنان را به حال خودشان رها کرده است و آنان گمراه شده اند. می فرماید:

﴿ آنگاه پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوسها پيروى كردند و به زودى [سزاى] گمراهى [خود] را خواهند ديد ﴾

( سوره مريم )

 آنان به گمراهی افتاده اند. باری می گفتند استخر مختلطی اقدام به گرفتن جشن تولد کرده بود. ترانه خوانان و سخنرانان آمده و به صحبت پرداخته بودند در حالی که این استخر مختلط بوده است. چگونه تعادل حفظ می شود. آیا صاحب این استخر انسان متعادلی است. نمی دانم.
در کسب درآمدها مشکلات فراوانی وجود دارد. در شادی ها وغم ها، در سفرها و در صنایع غذایی هدف ما فقط سود است. اما آیا نسبت به سلامتی مسلمانان غیرت ندارید. این موارد مضر را در فلان خوراکی می گذارید تا سود بیشتری به دست آورید.
به خدا سوگند این حرف دل من است و از صیم قلب می گویم باید علم بجویید. باید احکام شرعی را بدانید. باید اسلام را برنامه ای تفصیلی وکامل بدانید. این برنامه باید همه جانبه مورد توجه قرار گیرد و گرنه سودی نخواهد داشت که بخواهید فقط به برخی از بخش هایش عمل کنید و برخی دیگر را رها کنید.
 اولین چیز که در روحیه ی دسته وجود دارد کارهای بزرگی است که نیاز به گروه دارد و دلیل قرآنی آن این آیه است:

﴿ محمد [ص] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند آنان را در ركوع و سجود مى ‏بينى فضل و خشنودى خدا را خواستارند علامت [مشخصه] آنان بر اثر سجود در چهره ‏هايشان است اين صفت ايشان است در تورات و مثل آنها در انجيل چون كشته‏ اى است كه جوانه خود برآورد و آن را مايه دهد تا ستبر شود و بر ساقه ‏هاى خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از [انبوهى] آنان [خدا] كافران را به خشم دراندازد خدا به كسانى از آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده‏ است ﴾

( سوره فتح )

 محمد چه زمانی نسبت به کفار سخت گیری می کرد؟ و کسانی که با او بودند. هر کاری به تنهایی سودی ندارد و پیشرفتی در آن نیست اما کار دسته جمعی همان چیزی است که امت را بیدار می کند وبه همین دلیل مطلوب است.
باری این داستان را برایتان بیان نمودم که دوستی در هلند داشتم. در آگهی روزنامه خوانده بود که برای کار با مدرک دبیرستان نیز برخی از فرصت ها و خدمات معینی وجود دارد. بند چهارم آن این بوده که شخص باید تناسب کار در گروه را داشته باشد. کار در گروه انسان را رشد می دهد. همکاری انجام می شود و انسجام به وجود می آید. برخی از افراد نمی توانند با دیگران باشند، این افراد، فردگرا هستند. فردگرایی لکه ی ننگی بر انسان است. هر کس که از روحیه ی کار گروهی برخوردار باشد در حقیقت پیشرفت می کند. شخصی ممکن است در طبیعت خود فردگرا باشد اما در تکالیف و وظایف خود جمع گرا باشد. همین که از برنامه ی الهی وقانون او دور شدید، فردگرا می شوید و به همان اندازه که به اطلاعت خداوند بپردازید، گروه گرا هستید. بنابراین همکاری با مومنان زیباست.
داستان مردی را شنیدم که نه او را دیده بودم و نه می شناختم. مردی تاجر که بنیانگذار کاری بود که تا کنون کسی پیش تر از او انجام نداده بود. سه ساختمان در یکی از روستاهای دمشق بنا نموده بود. سه ساختمان بزرگ و هر ساختمان دارای سی آپارتمان بود. و از فروش آن خودداری نموده بود. و آن را به جوانان مومن اجاره می داد. هر آپارتمان دو هزار لیره در ماه. نود آپارتمان. هر جوانی را که صلاح بداند به وی اجاره می دهد. مردم این کار را نمی کنند. اگر کسی دیگر می بود آن را می فروخت و درآمدهای فراوانی از آن به دست می آورد. و جوانانی که به بن بست رسیده اند و خانه نیز نیاز اساسی آنان برای ازدواج است. چه کسی باید به فکر جوانان باشد. آیا تا به حال کسی به فکر کار گروهی برای کمک به این جوانان بوده است؟
دردناک تر آن است که دنیاداران بی دین به طرز شگفت آوری با هم همکاری می کنند و ما دین داران و ما که بر حقیقت روشن چون روز استواریم دچار گرایش فردی خودخواهانه شده ایم.
اولین نکته در فایده ی کار گروهی این است که کارهای بزرگ تنها با روحیه کار گروهی انجام می پذیرد. من باری دو آگهی خواندم که یکی از آن ها فکر کنم در مصر بود. مجلس عقد ازدواجی برای پانصد وپنجاه جوان تنها در یک مکان برگزار می شد. و آنان یک پروژه ی ساختمان سازی بزرگ برای پانصد وپنجاه آپارتمان را اجرا کرده بودند تا هزینه های آنان برطرف شود.
باید دسته جمعی به این امر بیندیشیم و جوانان را ازدواج دهیم و گرنه دایره ی فحشاخانه ها گسترش پیدا می کند. هر چه موانع ازدواج بیشتر شود راه فساد بیشتر باز می شود.
اگر کسی برای ازدواج نزد شما آمد که از نظر دینی واخلاقی او را پسندیدید دختر به او بدهید و گرنه فتنه و فساد گسترش پیدا می کند.
 دومین نکته، دو به علاوه ی دو مساوی چهار است اما با روحیه ی گروهی دو به علاوه ی دو می شود ده تا. اگر دو نیرو را کنار هم بیاوریم در حقیقت افراد تک تک را مجموعه نموده ایم. و این مجموعه ی حسابی نیست بلکه مجموعه ی فواید وسود با هم بودنشان محقق می شود.
اگر همکاری وجود داشته باشد این نیروها در کنار یکدیگر بیشتر وبیشتر می شوند در حالی که هر نیرو به تنهایی ضعیف و ناچیز است. حتی کارهای تجاری نیز به همین شکل است. کسی که مبلغ اندکی دارد و هیچ کاری هم ندارد. اگر یک پروژه ایجاد شود و پنج پزشک گرد هم آیند و کلینیک گروهی دایر کنند این کار به یک همکاری تبدیل می شود.
به کلینیکی در یک کشور بیگانه وارد شدم. همه چیز در یک جا وجود داشت. نمی گفتند برو آزمایش بگیر. برو عکس بگیر. برو... همه در یک ساختمان وجود داشت. همکاری در همه چیز به شکل خوبی انجام می شد. همکاری یکی از بخش های دین ماست. یکی از اخلاقیات ما به شمار می رود. بخشی از اسلام است.
نکته ی دوم این بود که کارهای بزرگ تنها با همکاری تحقق می یابد.
نکته ی سوم این است که مجموع نیروهای افراد با همکاری رشد می یابد و بیشتر می شود. بدون همکاری ارزشی ندارد. انسانی که گرایش فردی دارد تمایل به خراب کردن دیگران دارد تا بتواند با این کار خودش تنها در میدان فردگرایی باقی بماند. به معنای کلمه یک اخلاق ناپسند وفرومایه است. اما گروه گرایی یک ويژگی خوب برای انسان به شمار می رود.
تلاش کنید با برادرانتان همکاری کنید. در کارهای تجاری همکاری نمایید. در امور علمی همکاری کنید. چه مانعی وجود دارد که علما با یکدیگر همیاری و همکاری کنند. هیچ مانعی وجود ندارد. همکاری یکی از ويژگی های انسان مخلص است. وقتی کسی متخصص است و همراه با یک متخصص دیگر و متخصص سوم باشد اگر چیزی بپرسیم هر کدام برای خود منبعی هستند اما در کنار یکدیگر تکمیل کننده ی همدیگر اند. اما به تنهایی هر کدام علم خود را دارند. و از پرسیدن از متخصصی دیگر خودداری می کند و بنابراین پاسخ داده نمی شود. من همه را در همه ی سطوح و در تمام فعالیت ها به همکاری فرا می خوانم.

((از ابوهریره روایت است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: خداوند سه چیز را برای شما پسندیده و سه چیز را نمی پسندد. اینکه او را بپرستید و برایش شریکی قرار ندهید و به ریسمان الهی چنگ بزنید و پراکنده نشوید و مجادله و زیاده خواهی و هدر دادن اموال را برایتان ناپسند می داند))

 در این آیه یک نکته ی زیبا نهفته است. باید به یک ریسمان چنگ بزنیم . اگر نقطه ی مشترکی نداشته باشیم اجتماع محال است. خداوند می فرماید:

﴿ [آنان به صورت] دسته جمعى جز در قريه ‏هايى كه داراى استحكاماتند يا از پشت ديوارها با شما نخواهند جنگيد جنگشان ميان خودشان سخت است آنان را متحد مى ‏پندارى و[لى] دلهايشان پراكنده است زيرا آنان مردمانى‏ اند كه نمى‏ انديشند ﴾

( سوره حشر )

 گردهمایی نیاز به یک رشته ی پیوند دارد. خداوند می فرماید:

﴿ و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت‏ خدا را بر خود ياد كنيد آنگاه كه دشمنان [يكديگر] بوديد پس ميان دلهاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شديد و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد اين گونه خداوند نشانه‏ هاى خود را براى شما روشن مى ‏كند باشد كه شما راه يابيد ﴾

( سوره آل عمران )

 ناگزیر باید ارزش هایی وجود داشته باشد تا ما را گرد هم آورد و باید تاریخی برای گردهمایی ما وجود داشته باشد. باید هدفی باشد که ما را گرد آورد. اگر هدفی واحد نباشد ما هرگز گرد هم جمع نخواهیم شد. آیه نکته ای بسیار دقیق اشاره دارد:

﴿ [آنان به صورت] دسته جمعى جز در قريه ‏هايى كه داراى استحكاماتند يا از پشت ديوارها با شما نخواهند جنگيد جنگشان ميان خودشان سخت است آنان را متحد مى ‏پندارى و[لى] دلهايشان پراكنده است زيرا آنان مردمانى‏ اند كه نمى‏ انديشند ﴾

( سوره حشر )

 خیرخواهی در میان مومنان وجود دارد. مومنان نسبت به همدیگر خیرخواه اند و محبت دارند و گرچه خانه هایشان از یکدیگر دور باشد ولی منافقان نسبت به هم خیانت می کنند و حسد می ورزند و گرچه خانه هایشان به هم نزدیک باشد و خویش باشند.
اگر خیرخواهی را رها کنیم مورد خشم الله قرار می گیریم. خداوند قصد نابودی یک روستا را نمود. فرشتگان گفتند ای خدا در میان این روستا یک انسان نیک وجود دارد. فرمود: از همان انسان نیک آغاز کنید. گفتند: چرا؟ فرمود: زیرا وقتی منکری را می بیند روی خود را بر نمی گرداند و خم به ابرو نمی آورد.
افرادی وجود دارند که هیچ رابطه ای ندارند. دختر برادرش با لباس های نامناسب نزدش می آید به او خوش آمد می گوید و هیچ نصیحتی به او نمی کند و به لباس هایش اعتراض نمی کند. انسان وقتی دست از نصیحت وخیرخواهی بردارد مورد خشم خداوند واقع می شود.
واگر امتی باشیم که خداوند به عنوان بهترین امت برای مردم توصیف کرده است دلیلش این است که میان این امت خیرخواهی ونصیحت وجود داشته باشد. اگر خیرخواهی و نصیحت از بین رود امت مانند سایر امت ها بی ارزش خواهد شد.

((و مجادله و زیاده خواهی و هدر دادن اموال را برایتان ناپسند می داند))
((از ابن عمر روایت است که گفت عمر در الجابیه برایمان خطبه می خواند و می گفت ای مردم من در اینجا به عنوان جانشین پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برخاسته ام و ایشان می فرمود شما را درباره ی یارانم سفارش می کنم و سپس درباره ی آنان که بعد از ایشان می آیند و سپس افرادی که پس از آنان خواهند آمد و پس از آن دروغ گسترش می یابد تا جایی که مردی سوگند می خورد اما سوگند او پذیرفته نمی شود و شاهده گواهی می دهد اما شهادتش پذیرفته نمی شود. هیچ مردی با زنی خلوت نمی کند مگر آنکه سومین آنان شیطان باشد. پس با جمع باشید و از تفرقه و فردگرایی بپرهیزید چراکه شیطان با افراد تنهاست و کسی که بهشت را می خواهد باید با جماعت باشد انکه نیکی اش او را به وجد آورد و بدی هایش او را ناراحت کند، او مومن است))

 چه اتفاقی می افتد اگر قوی دست ضعیف را بگیرد و داناتر دست سطح پایین تر از خود را بگیرد و کسی که به خدا نزدیک تر است دست کسی که دورتر است را بگیرد. همه ی این حالات همکاری است. شخصی برای درس آمده است. می بیند برادری دیگر از او بیشتر پیشرفت کرده است او را حمایت می کند و او نیز تشویق می شود. برادری می بیند که برادری دیگر از نظر علمی و نزدیکی به خدا از او جلوتر است. کارهای نیک فراوانی به دست او انجام شده است. پس گروه وجماعت با انگیزه ونظم کار می کند.
باری در یکی از بزرگترین فرودگاه های جهان بودم. باید بر یک پله برقی مسافتی بسیار طولانی را طی می کردیم. در دو سمت چپ و راست پله برقی دو نرده محافظ بود. سبحان الله به نظرم رسید که این پله ی برقی متحرک با این دو محافظ مانند گروهی می ماند که با هم دست به دست هم کاری را انجام می دهند. شما نیز اگر به همین شکل متحد جلو بروید سرعتتان دو برابر می شود و با شتاب فراوان به راه ادامه می دهید و بنابراین این دو نرده محافظ مانع افتادن انسان می شد. پس با جماعتی که به سوی الله شتاب می کند باشید تا از لغزش ها به دور بمانید.
شما با گروه هستید. اما تنها که باشید تنها فتوا می دهید و به نظر من این گناه است. شما به گناه مشغولید و قانع هستید که هیچ کاری نمی کنید. اما اگر در جماعت و گروه باشید برادرانی دارید که شما را از گناه باز دارند. بفرما نزد یک برادر پرهیزگار و از او بپرس او می گوید این جایز نیست. با جماعت بودن یعنی به نوعی محافظت می شوید. نرده های محافظی وجود دارد که شما را از لغزش وسقوط حفظ می کنند. با جماعت سرعت نیز بیشتر می شود.
در گذشته که در شام اتوبوس برقی وجود داشت این محله هم اتوبوس داشت. دو چرخه سوارانی که در سربالایی که به سختی می راندند خودشان را به این اتوبوس می گرفتند تا پایان خط آنان را با خود می کشاند. من این تشبیه را بیان کردم که وقتی دو چرخه سوار دستش را می گرفت به راحتی کشیده می شد. انسان نیز وقتی خود را به جماعت و گروه بچسباند او را می کشد. حالاتی برایش حاصل می شود که سرچشمه از جماعت دارد. روشنایی و نور جماعت به او می رسد. خداوند فرموده سبقت بگیرید. آیا مسابقه بدون وجود گروه در زمین امکان دارد. آیا تا حالا شنیده اید کسی بگوید فلانی تنهایی وبا خودش مسابقه می دهد. تمام مسابقات در گروه انجام می گیرد. در مسابقه ی اتومبیل رانی ده ها خودرو وجود دارد. در اسب سواری ده ها اسب سوار وجود دارد. در مسابقه فردی کسی جز خود آن فرد، وجود ندارد. می فرماید:

﴿ و براى نيل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى كه پهنايش [به قدر] آسمانها و زمين است [و] براى پرهيزگاران آماده شده است بشتابيد ﴾

( سوره آل عمران )

 معنای این آیه یعنی با جماعت بودن. فضایل جماعت بی شمار است. شما را حفظ می کند. نمی لغزید. هیجان وانگیزه وجود دارد. روح متعالی در آن کسب می کنید. با جماعت نیروی معنوی افزایش می یابد. به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید با جماعت باشید و علیکم در حدیث زیر از الفاظ تشویق است یعنی با جماعت باشید.

((پس با جمع باشید و از تفرقه و فردگرایی بپرهیزید چراکه شیطان با افراد تنهاست و کسی که بهشت را می خواهد باید با جماعت باشد انکه نیکی اش او را به وجد آورد و بدی هایش او را ناراحت کند، او مومن است))

 از عوامل خوشبختی انسان داشتن برادران مومن است. امروز در ضمن داستانی گفتم: اگر کسی صد دوست داشته باشد و تنها او تلفن داشته باشد این تلفن بی ارزش است؛ زیرا او تنها این وسیله را دارد اما اگر همه ی این صد دوست تلفن داشته باشند آن وقت تلفن این شخص با ارزش می شود و همه ی دوستان در دسترس او می باشند.
اگر انسان با جماعت مومن زندگی کند بهشت بر او واجب می شود. خرید وفروش راحت وآسان می شود. نگرانی وجود ندارد. اما با مشاهده ی عموم مردم می بینید که هر کدام گرفتار دردی اند. همه نگران اند. همه مردم ترس و وحشت دارند. به همین دلیل می فرماید:

﴿ و پاهاى خود را [به گونه‏ اى به زمين] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مى دارند معلوم گردد اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگار شويد ﴾

( سوره نور )

 برادری در عربستان سعودی بود. طبیعتا در مکه و مدینه بی حجابی ممنوع است. یک هفته یا دو هفته زندگی می کنید اندکی به فکر زنان نمی افتید؛ زیرا در آنجا موازین رعایت می شود. اگر نظم عمومی وجود داشته باشد آرامش روانی عمومی هم پیدا می شود.

((پس با جمع باشید و از تفرقه و فردگرایی بپرهیزید چراکه شیطان با افراد تنهاست و کسی که بهشت را می خواهد باید با جماعت باشد انکه نیکی اش او را به وجد آورد و بدی هایش او را ناراحت کند، او مومن است))

 و اکنون پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مومن را به عنوان مونس توصیف می کند یعنی انس می گیرد و به او انس گرفته می شود:

((از ابوحازم از سهل بن سعد ساعدی روایت است که گفته است: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: مومن مونس است و در کسی که انس نگیرد و به او انس گرفته نشود، خیری در او نیست))

 مومن خوش اخلاق و بخشنده و شادمان وخرم است. یعنی می داند چه وقت باید سکوت کند و چه وقت باید سخن بگوید و چه وقت باید کوتاه بیاید و چه وقت باید در میدان بماند و چه وقت باید دخالت کند و چه وقت دخالتی نکند. او از خرد و حکمت برخوردار است. خداوند می فرماید:

﴿ (خدا) به هر كس كه بخواهد حكمت مى ‏بخشد، و به هر كس حكمت داده شود، به يقين‏، خيرى فراوان داده شده است‏؛ و جز خردمندان‏، كسى پند نمى‏ گيرد. ﴾

( سوره بقره )

 مومن مونس است و کسی که انس نگیرد و با او انس گرفته نشود، خیری در او نیست و حدیثی دیگر در باره ی روحیه ی دسته جمعی و جماعت روایت شده که می فرماید:

((از ابوموسی روایت است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: مومن نسبت به مومن مانند ساختمانی است که قسمت های مختلف آن باعث تقویت یکدیگر می شوند))

 گاهی جوانی ازدواج می کند. به خدا چنان شادمانی توصیف ناپذیری مرا فرا می گیرد وقتی می بینم که پنجاه دوست دارد و چهار پنج نفرشان برایش ماشین لباس شویی می خرند و چهار پنج تای دیگر برایش فرش می خرند و چهار پنج تای دیگر نیز برایش لوازم روشنایی می خرند.
شنیده ام که در یکی از کشورها عادتی زیبا وجود دارد. هر کس قصد ازدواج دارد تمامی نیازهایش را مشخص می کند و هرکس می خواهد چیزی برایش هدیه ببرد براساس همان نیازهای معین شده برایش چیزی هدیه می برد. یخچال نیاز دارد. یکی می گوید یخچال را من می خواهم بخرم. اشتباهی هدیه ای را نیاورید. هر کس هر چیزی را برای جوان دم بخت می آورد بر اساس برنامه ریزی قبلی می آورد. می نویسند فلانی این نیازمندی ها را دارد. آن گاه هر کدام از دوستان که می خواهند به او هدیه ای بدهند از آن لیس ویا منبع نیازها می پرسند که چه نیازهایی دارد؟ یا بخشی از یک نیاز و یا تمام آن را برایش به شکل هدیه تامین می کند. و به این ترتیب تمامی این هدیه های تمامی نیازهای او را برطرف می کند. این یعنی همکاری و این همکاری عادتی بسیار زیباست:

((از ابوموسی روایت است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: مومن نسبت به مومن مانند ساختمانی است که قسمت های مختلف آن باعث تقویت یکدیگر می شوند و انگشتانش را در هم فرو برد))

 و در حدیثی دیگر:

((جامعه مسلمانان مانند بدن يك انسان است كه هرگاه چشم و يا سر او، درد بگيرد، تمام بدنش به درد مي آيد))

 و این حقیقت را به شما می گویم که اگر اندوه مومنان را در دل نداشته باشید نزد خداوند مومن نیستید.

((به خدا سوگند ایمان ندارد، به خدا سوگند ایمان ندارد، به خدا سوگند ایمان ندارد کسی که سیر بخوابد و بداند که همسایه اش گرسنه است))

 این روحیه ی جمعی شما را به خوردن ونوشیدن وا می دارد. برادری مدتی پیش به من گفت: خداوند خودرویی به من بخشید. او باجناقی داشت که خودرویی نداشت. و نمی توانست به گشت وگذار وتفریح برود. به من گفت: هر وقت برای تفریح می رفتم او را نیز با خود می بردم.
با میل خود اندکی از راحتی خود را سلب نمود و بار سنگین زندگی را اندکی از دوش خود برداشت. پس انسان می تواند در امور خانه اش همکاری می کند و با امکانات خود با روحیه ی جمعی به مشارکت بپردازد.

((از نعمان بن بشیر از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده که فرمود: مثل مؤمنان در عشق، رحم و عاطفه مثل بدنی است كه اگر عضوی از اعضايش به بيماری مبتلا شود، ساير اعضا آرام و قرار نخواهند داشت، و با او ابراز همدردی می نمايند)).

 در این درس دو نکته وجود دارد. اول برنامه ی الهی و من روش کنونی آن را نامناسب می دانم و بلکه برنامه ی اسلامی صدهزار بند دارد و اگر شما فقط نماز خواندید و روزه گرفتید و زکات دادید... تنها پنج از صدهزار بند را انجام داده اید.
نکته ی دوم یکی از بزرگترین این بندها این سخن الهی است که می فرماید:

﴿ در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد و از خدا پروا كنيد كه خدا سخت ‏كيفر است ﴾

( سوره مائده )

 نیکی صلاح دنیا و تقوی صلاح آخرت است و گناه وتعدی؛ گناه نافرمانی میان تو والله است وتعدی نافرمانی وگناه میان تو خلق است. و خلاصه ی این درس این آیه است که:

﴿ در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد و از خدا پروا كنيد كه خدا سخت ‏كيفر است ﴾

( سوره مائده )

 و امثال این بسیار است. خداوند می فرمای:

﴿ از آنچه به آنان روزی دادیم انفاق می کنند ﴾

( سورة البقرة )

 هر کس به اندازه ی توانش کاری انجام می دهد. برادری به من می گوید من در امور برق والکتریسیته مهارت دارم. اگر کاری در مسجد هست من آماده ی انجام آن هستم. این شخص به وظیفه اش عمل کرده است. تخصص وی برق والکترونیک است. یکی تخصصش سنگفرش کردن است، یکی در امور فرش خدمتی را برای خانه ی خدا انجام می دهد. هرکس همکاری می کند و با همکاری همه چیز پیشرفت می کند و با عدم وجود همکاری زندگی باری سنگین و شدید می شود وزندگی سخت ودشوار می شود.
برادران پزشک ما می گویند که یک تخصص در عصب غدد امنیتی بدن وجود دارد به نام سیستم ایمنی که مهمترین وحساس ترین سیستم عصبی و هرمونی انسان می باشد. این سه سیستم با همدیگر ارتباط دارند یعنی فشار عصبی به سیستم ایمنی منتقل و از آنجا به غدد انتقال می یابد. پس میان سیستم ایمنی، سیستم عصبی و سیستم هرمونی ارتباط وجود دارد تا جایی که اگر در یکی از این سیستم ها نقصی وارد آید به سیستم بعدی منتقل می شود و اکنون در علم پزشکی جدیدترین تخصص این است که با توجه به فشار روانی و سیستم ایمنی و سیستم هرمونی و این غدد پی به بیماری می برند. و عوارض زیادی وجود دارد که تنها با این عامل درک وتحلیل می شوند. دلیل فشار روانی چیست؟ زندگی فردی. انسان به خاطر پول داروهایش از بانک وام می گیرد. کسی پیدا نمی شود که پنجاه لیره به او قرض بدهد. اما در کنار مومنان مشکلی وجود ندارد و همه چیز حل می شود.
علمی که به آن عمل نشود جهل از آن بهتر است. علم یعنی چیزی که اجرا و عملی شود. چیزی که به حقیقت بپیوندد. اینکه اطلاعات دسته بندی شده وزیبا در ذهن بماند بی فایده است. هدف فقط علم نیست. هر چه می خواهید علم کسب کنید ولی تا عمل نکنید هیچ پاداشی نخواهید یافت.
 برادرانی روزانه در یک کار تجاری با اخلاص وانصاف کار می کنند این نتیجه ی ایمان است. اما شخصی سخنی پلید بر زبان می آورد. می گوید با آنان شریک نشوید تا زیان بینند. چه دینی است که با آنان مشارکت کنید وآنان زیان ببینند این دین بی اساس است. به دور از مشارکت خوب است اما با مشارکت به آنان زیان می زند. مومن با همکاری در عشق به آن غرق می شود؛ زیرا منصف است. الله متعال می فرماید:

﴿ [داوود] گفت قطعا او در مطالبه ميش تو [اضافه] بر ميش‏هاى خودش بر تو ستم كرده و در حقيقت بسيارى از شريكان به همديگر ستم روا مى دارند به استثناى كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند و اينها بس اندكند و داوود دانست كه ما او را آزمايش كرده‏ ايم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه كرد ﴾

( سوره ص )

 برخی از علما از این آیه برداشت نموده اند که خیانت کننده به شریک ایمان ندارد. باید با برادرتان شریک باشید و کار گروهی عمل سود آوری است. کار فردی موفقیت آمیز نیست. بويژه در این زمانه که زمان جناح بندی وگروه بندی هاست.
کشورهای اروپایی با هم در حال جنگ اند. اما صدها شریک در حال همکاری و مشارکت اند تا جایی که دولتی واحد خواهند شد و ارز آنان یک ارز خواهد شد. مرزها برداشته می شود و گمرک بی معنا خواهد شد. یک توده ی بزرگ، جایی برای افراد تنها نیست باید همه با هم کار کنند و گرنه یکی یکی حذف می شوند. و با چشم خود می بینید که چگونه امروز دشمنان ما به زشت ترین نحو از ما سوء استفاده می کنند و یکی یکی ما را نابود می کنند. ناگزیر باید متحد شویم و همکاری نماییم و امیدوارم از درگاه الهی که برخی از حقایق این درس از جمله متن های دقیق آیات واحادیث به حقیقت تبدیل شود و دوست دارم این امر در کارهای تجاری نمودار گردد وهمکاری کاری صورت پذیرد.
کار فردی گروه را از هم می پاشد و از لوازم فردگرایی نابود کردن دیگران است. کسی که گرایش فردی دارد از خصوصیاتش نابود کردن دیگران است. از خصوصیات گروه گرایی همکاری وتعاون است.
همیشه می گویم اساس دعوت خالصانه به الله پیروی و همکاری است و اساس دعوت ناخالص رقابت است.

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر